ا
ای آفتاب سایه نشین لوای تو / هر شب جبین به خاک نهد پیش پای تو
برخیز دلبرا بنشین در رواق چشم / بگذار پا به دیده که چشم است جای تو
Imam e Rettore به ایتالیایی
گردیده ام ندید رخ دلربای تو / دل پر زند به سینه ی من در هوای تو
خواهم که جای پای تو را بوسه ها زنم / در حیرتم که کجا هست جای پای تو
تو غایبیّ و بود خلق عالمت به حضور /به هر مقامی که هستی دهی به هستی نور
چگونه غایبی از دیده ام که می بینم / زکوچه های دلم می کنی هماره عبور
فدای گردش چشم خدائی ات گردم / چه می شود به نگاهی کنی مرا مسرور
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ف.م.ن
آقا جان دریاب مرا، ببخش که هنوز در درس عشق به تو لنگ می زنم و پی دنیایم. نتوانستم دلم را آسمانی کنم و دم از آسمانی بودن می زنم، می دانم راه زیادی تا آدم شدن و آسمانی شدنم مانده؛ سخت است بیرون آمدن از فکر هیاهوی این دنیا. کمکم کن بتوانم یک بیابان تشنگی را درک کنم و عطشم را باشهادت سیراب کنم. آقا جان دورم از شما کمکم کن به آسمان نزدیک شوم.
Imam del tempoای آفتاب سایه نشین لوای تو / هر شب جبین به خاک نهد پیش پای تو
برخیز دلبرا بنشین در رواق چشم / بگذار پا به دیده که چشم است جای تو
Imam e Rettore به ایتالیایی
گردیده ام ندید رخ دلربای تو / دل پر زند به سینه ی من در هوای تو
خواهم که جای پای تو را بوسه ها زنم / در حیرتم که کجا هست جای پای تو
تو غایبیّ و بود خلق عالمت به حضور /به هر مقامی که هستی دهی به هستی نور
چگونه غایبی از دیده ام که می بینم / زکوچه های دلم می کنی هماره عبور
فدای گردش چشم خدائی ات گردم / چه می شود به نگاهی کنی مرا مسرور
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم